محل تبلیغات شما



 

‏”از مردمی که مشاورشان رمال و طبیب‌شان جن‌گیر

 احیاء اقتصادی‌شان را از فکرهای عامیانه توقع دارند 

و استقلال ‌شان را با حرف می‌خواهند نشان بدهند‌

 از چنین مردمی چه انتظار میشود داشت؟ 

‏ایرانی به میل خود آدم نخواهد شد، 

سعادت را بر ایران باید تحمیل کرد!

 


بر سنگ گوری، تازه نامی هست

 دارنده این نام را هرگز ندیدم من 

اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند

و مردمانی هم که چون من

دارنده این نام را هرگز ندیدند و نمیدانند

اما ؛

هرکس که اینجا هست

با خشم و فریادی گره در مشت

می داند ، که او را کُشت!

بر گِرد گور تازه جمعی سوگواران است

دیگر کسی اینجا نمی پرسد

این خفته در خاک از کجا و از کدامان است؟

می دانند .

او فرزند ایران» است.


چرا زمان نمى گذرد. اين رخوت از جانم چه مى خواهد؟ 

تقويم شمسى مى گويد عيد نزديك است

اما من عيدهاى فراوانى را حتى در دل زمستان سرد يا عرق ريز تابستان ديده ام 

اعجاز تو به من جان دوباره داد. 

مولاى سبزپوش ! يادت به خير باد.


گفتند افعى سرطان در وجودت ريشه كرده و تو را از شكوه انداخته . 

در خيال من اما همان طور سالار و سرپا و سرشارى .

رفتنت كابوسى ست نفس گير كه ديدن يك لحظه اش حتى ، طاقتم را مى سايد

 برخيز و صدايم كن و بگو اين كابوس تمام شده 

بگو كه صداى ترنم گنجشك ها را مى شنوى . 

چهل روز است كه غروب كرده اى و گويى چهل سال رفتنت را رج زده ام

ناگه چقدر زود ، ناگه چقدر دور .

ناگه خاطرات بچگيم زير خاك شد . 

مهربانى هايت را سپاس؛ روحت آرام

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

صبحتون شکلاتی