گفتند افعى سرطان در وجودت ريشه كرده و تو را از شكوه انداخته .
در خيال من اما همان طور سالار و سرپا و سرشارى .
رفتنت كابوسى ست نفس گير كه ديدن يك لحظه اش حتى ، طاقتم را مى سايد
برخيز و صدايم كن و بگو اين كابوس تمام شده
بگو كه صداى ترنم گنجشك ها را مى شنوى .
چهل روز است كه غروب كرده اى و گويى چهل سال رفتنت را رج زده ام
ناگه چقدر زود ، ناگه چقدر دور .
ناگه خاطرات بچگيم زير خاك شد .
مهربانى هايت را سپاس؛ روحت آرام
كه ,چقدر ,مى ,رفتنت ,ناگه ,كرده ,را مى ,و گويى چهل ,اى و ,كرده اى ,غروب كرده
درباره این سایت